تا تشنی دل نخاهه، تلا کته وه ره سوار ننه.
- تا مرغ دلش نخواد خروس جوان سوارش نمیشه.
تا ته دار دارنه ولک، ته سلام دارنه علِک
- تا هنگامی که درخت تو برگ دارد، به سلام تو جواب میدهند.
- تا موقعی که صاحب ثروت هستی به تو احترام میگزارند.
تا گتِ سگ غره نکانه، سگکاته لووه نکانده.
- اگر بزرگتر کار بدی نکند، کوچکتر از او نمیآموزد.
تا مادیون دم نزنه، یابو سم نزنده
- تا اسب ماده دمش را نجنباند، اسب نر سم نمیزند.
- معادل: از تو به یک اشاره، از من به سر دویدن.
ترشِ انار شیره نئؤنه
- انار ترش شیرین نمیشود.
ترش شیر ماست نوونه / ول چو راست نوونه
- تغییر ایجاد کردن در شخصی که عادت به بد بودن دارد، سخت است.
تش سر ئو بشنیین
- روی آتش آب ریخت.
- عصبانیتش را فرونشاند.
تش سر تش بشته
- روی آتش، آتش گذاشت.
- هنگامی که دو خبر بد را پشت سر هم به یک نفر بدهند.
تشی شه وچه پشت دست کشنه گنه چنه نرمه!
- جوجه تیغی دست پشت بچهاش میکشه میگه چقدر نرمه!
تشی کِلی سر، باغ بیتی؟
- بالای لانه جوجه تیغی باغ خریدی؟
- اگر کسی در همسایگی فردی نابکار خانهای تهیه کند یا با چنان آدمی وصلت کند یا شریک شود دیگران در نکوهش از عملش این مثل را میزنند که تو کنار لانه جوجه تیغی که دشمن صیفیجات است باغ گرفتهای؟
تلاکته، بورده شالِ پیشواز
- جوجهخروس به پیشوار شغال رفته.
- با پای خودش به جای خطرناک رفت.
ته آقا، مِن آقا، لَنگِ خرِ کی وَرنه چِرا؟
- تو هم آقا من هم آقا، خر لنگ را چه کسی به چرا ببرد؟
- کنایه از افرادی به کار میرود که از روی بی اعتنایی یا خود پسندی از انجام کارها خودداری میکنند.
ته جن ره ورگ بخرده.
- جن تو را گرگ خورد.
- حیلهات دیگر اثر نمیکند.
ته تش مه ره گرم نکرد ته دی مه ره کور هکرده
- آتش تو ما را گرم نکرد که هیچ؛ دودش چشم ما را کور کرد.
- کسی که بخواهد کمکی بکند، اما ضرر زیادی برساند.
ته پِر سَرین، لرگه کتین بییه، اسا کینگِ بن سه بالش قو خانی!
- تو که پدرت سرش را روی چوب جارو میگذاشت و میخوابید، حالا برای زیر باسنت بالشی از پر قو میخواهی!
ته موس ِکَک در بمو؟
- ککهای باسنت درآمدند؟
- کنایتاً به معنای «حسابی کار کردی و خسته شدی؟»
ته موس سر بشته
- سرت کلاه گذاشت
تو بوّی گل دسته، همه گننه هسّه
- تو که بگویی دسته گل، همه میگویند درست است.
- خانمهایی که از شوهرانشان میخواهند احترام آنها را داشته باشند تا دیگران هم از شوهرانشان تبعیت کنند.
تی شی شال بوهه، ته آرد گوآل بوهه
- همسرت که شغال باشد، آردت در کیسهٔ پشمینه است.
تیم جار خس، همه شو پادشاه ره خو ویندن
- کسی که کنار خزانه برنج میخوابد خواب پادشاه شدن خود را میبیند.
- فردی که با داشتن مال اندکی آرزوهای بزرگی را در سر بپروراند.
تیردار سائه نوونه کویی همسائه نوونه
- تیردار درخت خوبی نمیشود؛ چونانکه آدم پشت کوهی همسایه خوبی نخواهد شد.
بدون ترجمه
- تشی ره خانی بی کئی هاکنی مارینه ره بکش
- تا ته دری درویش باغ سیر نچین
.
منبع: ویکیگفتاورد | https://fa.wikiquote.org