آبرو ره بز نارنه که ونه دم هوائه
- بیآبرو بز است که دمش را بالا میگیرد [نه من].
آبکش جری ره گِنه د سولاخه
- آبکش به آفتابه میگه «دو سوراخه».
- معادل: دیگ به دیگ میگه روت سیاه
آدم پر اتا دفعه میرنه
- پدر هرکس یک بار میمیرد [نه بیشتر]
- معادل :اتفاق(بد)یکبار برای آدم می افته.کنایه از اینکه کار خطرناک انجام نده.
آدم وشنا تیرنگ خو وینه
- آدم گرسنه خواب خوراک قرقاول میبیند.
- معادل: شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانهدانه
آدم صدتا علی ره گانه ونه اتا عمر ره هم باوه
- وقتی کسی از صدها فضیلت علی میگوید، خوبست یک فضیلت هم از عمر بگوید
- نباید فقط از یک منظر به قضایا نگاه کرد
آخر ماسّه بشنّیه و یا ماست ره پَلی هدا
- آخر ماست را ریخت
- اتفاقی که نباید رخ میداد، نهایتاً به وقوع پیوست
آدم دل خش بوئه خِنه کِلی پِشت بوئه
- دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغدانی باشد
- اگر آدم دل خوشی داشته باشد زندگی در جاهای کوچک و فقیرانه نیز قابل تحمل است
آدم بی مار و خاخِر تونّه دَوّه بی همسایه نتّونه
- انسان بدون مادر و خواهر میتواند زندگی کند اما بدون داشتن همسایه خوب زندگی مشکل است
- آدم خاره شه مَله سر شال بوشه تا مردم مَله سر شیر
آدمی در محلهٔ خودش شغال باشد بهتر است تا در محلهٔ دیگران شیر باشد.
- این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی میبخشد.
آدم عجول یا چاه کَفِنه یا چِلو
- انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمیرسد
آدم دعا جا نمو که نفرین جا بوره
- آدمیزاد با دعا به دنیا نیامده و با نفرین نمیمیرد. (نفرین تأثیری ندارد)
آسمون وِنه لا هسّه زمین وِنه زیرانداز
- آسمون برایش لحاف است و زمین برایش زیرانداز
آش تا کاندا، پلا تا اِندا، نون تا فِردا
- آش تا دمِ در، پلو به اندازه کافی، و نان تا فردا [تو را سیر نگه میدارند]
آش که جا دَکِرد بوئه همه وره انگوس زنّنه
- آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت میزنند
- اگر دختری خود را بزک کند همه چشمها را به دنبال خود دارد
آش لَوه سَر مزه دارنه، زن نومزه سره
- خوردن آش سر دیگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدی جذابیت بیشتری دارد
آشپج که دِتا بَیه پرزو ره سگ ورنه
- معادل: آشپز که دو تا شد، آش یا شوره یا بینمک
آشنا ور گیر، غریب موس ده
- کسی که به آشنایانش توجه کمی دارد و با غریبهها دمخور است
آغوز خانی بَخِری وِنه چَک چَک ره نشنویی؟
- میخواهی گردو بخوری ولی صدای شکستنش را نشنوی؟
- معادل: کسی که خربزه میخورد، پای لرزش مینشیند
آغوز تا دار سَر کَته؛ صد نفر وه ره کپّل زنّه.
- تا وقتی گردو روی درخت است، همه برای گرفتنش چوب پرتاب میکنند و خواهانش هستند.
آفتاب و وارش، شال عروسیه
- آفتاب و باران نشانه عروسی شغال است.
- کنایه از روبهصفتی و فرصتطلبی است.
.
منبع: ویکیگفتاورد | https://fa.wikiquote.org