آداب، رسوم و فرهنگ مازندران

آشنایی با رسوم و فرهنگ مردم مازندران

جاذبه‌های گردشگری مازندران

آشنایی با جاذبه‌های گردشگری مازندران

غذاهای محلی و سنتی مازندران

آشنایی با طرز تهیه غذاهای مازندرانی

شهرهای استان مازندران

آشنایی با شهرهای زیبای استان مازندران

سوغات و صنایع دستی مازندران

آشنایی با سوغاتی‌ها و صنایع دستی مازندران

بازارها و مراکزخرید مازندران

آشنایی با بازارها و مراکزخرید مازندران

مشاهیر و نام‌آوران مازندران

آشنایی با مشاهیر، مفاخر و نام‌آوران مازندران

زبان و گویش مردم مازندران

آشنایی با زبان و گویش دلنشین مازندرانی

سرگرمی‌های بومی مازندران

آشنایی با سرگرمی‌های بومی و محلی مازندران

لباس‌های محلی و سنتی مازندران

آشنایی با لباس‌های بومی و سنتی مازندران

اسامی و نام‌های مازندرانی

آشنایی با اسامی و نام‌های اصیل مازندران

ضرب المثل‌های بومی مازندرانی

آشنایی با ضرب‌المثل‌های بومی مازندرانی

حیاط وحش استان مازندران

آشنایی با حیات‌وحش زیبای استان مازندران

ساز و موسیقی محلی مازندران

آشنایی با موسیقی اصیل و فاخر مازندرانی

مراکز و ادارات دولتی مازندران

آدرس و شماره تلفن‌های ضروری

خبرنامه استان مازندران

سرخط جدیدترین اخبار مازندران

منابع

منابع تصاویر و مطالبی که به صورت بازنشر جهت ارتقای سطح دانش و اطلاعات عمومی بصورت رایگان قرار داده شده اند

قوانین

مجموعه ضوابط و قوانین استفاده کاربران و مخاطبان محترم

ضرب‌المثل با حرف «گ»

« مازندران‌گردی »

گالش نئونه مه تلم دو ترشه

  • دوغ‌فروش نمی‌گوید دوغم ترش است.
  • معادل: عطر آنست که ببوید، نه آن‌که عطار بگوید.

 

گالش که گودوش نی‌یه، گنه چاله لو وله

  • کسی که توانایی ندارد، بهانه می‌آورد.

 

گپ، گپ یارنه و میاه، ابر

  • صحبت کردن هرچه رود بیشتر می‌شود؛ همچنان که ابر هرچه بگذرد بیشتر می‌شود.
  • در موقع صحبت از بحثی به بحث دیگر شاخه به شاخه پریده می‌شود.

 

گپ دل ره خش کانده، شی‎خنه ره خراب

  • درد و دل با دیگران، دل آدم را آرام می‌کند ولی زندگی زناشویی را خراب می‌کند.

 

گت آغوز بی‌دلوئه

  • کنایه از فردی با ظاهر برومند و باطن بی‌عرضه.

 

گتِ موس، گتِ شلوار خانه

  • باسن بزرگ نیازمند شلوار بزرگ است.
  • معادل: هر که بامش بیش، برفش بیشتر.

 

گدا خر بخری‌یه

  • گدا خر خرید. (کنایه از کسی که داشته‌هایش را به رخ دیگران می‌کشد.)

 

گسفن هرچی لاغر بوشه، شه می سر خسنه

  • گوسفند هرقدر هم که لاغر باشد، روی پشم خودش می‌خوابد.
  • این مثل را در مورد افرادی می‌زنند که با فقرشان می‌سازند و دست نیاز پیش دیگران دراز نمی‌کنند.

 

گوز و شورماهی ره تشخیص ندنه

  • فرق میان گوز و ماهی‌شور را نمی‌داند.

 

گو ره پوس هکرده، دم ره سر بی‌هشته و یا گو ره پوست هاکرده، ونه دم جه برسی‌یه

  • گاو را تا دُمش پوست کرده.

 

گوزنگو گی‌کش خانه

  • سرگین‌غلطان برای جابه‌جای تپاله‌ها عمله می‌طلبد.
  • کنایه از کسی که از زیر مسئولیت شانه خالی می‌کند.

 

گناه وَگ دانّهُ و کَوِز

  • فقط قورباغه و لاک پشت گناه دارند. (مظلومند)
  • به عنوان پاسخ منفی به «فلانی گناه داره» گفته میشه.

 

گی ره خاشک کانده، خانّه

  • از فرط خسیسی، گوه خشک شده می‌خورد.

.

منبع: ویکی‌گفتاورد | https://fa.wikiquote.org